یک تمثیل تربیتی
مقدمه
هنر معلمی به دلیل دارابودن نگاهی ساختاری، رشدی، هدایتی و تربیتی، کاری بزرگ است که میتواند ارتباطی قوی و معنیدار بین اعتقادات و ارزشهای دینی فراگیرندگان و فرایند یاددهی – یادگیری در کلاس درس ایجاد کند. مهمترین مفهوم سند تحول بنیادین، حیات طیبه است که تحقق آن به دستیابی به نهایت زندگی، یعنی قرب به خداوند، منجر خواهد شد (سند تحول بنیادین، 1390). بنابراین، محیط یادگیری کلاس درس بهترین مکان برای ایجاد ارتباط منطقی و قابل درک بین مفاهیم دینی، مباحث درسی و زندگی روزمره دانشآموزان است. احساس نیاز به اجرای این تجربه آموزشی-تربیتی از مشاهدۀ تمایل دانشآموزان به رسیدن به هدف از مسیرهای انحرافی، مانند تلاش برای استفاده از تقلب در ارزشیابیهای شفاهی و کتبی کلاسی، دروغگویی هنگام بیان دلایل نداشتن تأخیر و ورود پس از معلم به کلاس، غیبتهای کلاسی، کسب اجازه برای خروج از کلاس، انجام فعالیتهای درسی و کسب نمرات پایین، و عدم وفا به عهد و تعهد جبران ضعفهای علمی و انضباطی نشأت گرفت.
شیوۀ اجرا
به حیاط مدرسه رفتیم تا مفهوم مسافت و جابهجایی را به شکل عملی بررسی کنیم. از آنها پرسیدم: «در زندگی، کوتاهترین راه رسیدن به هدف، مستقیم است یا غیرمستقیم؟» یکی از دانشآموزان کلاس که به شیطنت معروف بود، گفت: «معلوم است آقا. راه غیرمستقیم.» متین و سهیل با افشانه (اسپری) دو نقطۀ دایرۀ شکل را با فاصله چند متر، بهعنوان نقطههای شروع و پایان، روی زمین حیاط مدرسه مشخص کردند و فاصله آن دو را اندازه گرفتند که چهار متر بود. به بچهها گفتم: «این فاصله مستقیم را در علومتجربی جابهجایی میگویند.» سپس، طول خط شکسته و غیرمستقیم بین این دونقطه را که مسافت پیموده شده نام دارد، اندازه گرفتیم که هفت متر بود. بعد، همزمان، میرمحمد از مسیر مستقیم و کسری از مسیر غیرمستقیم، از نقطه شروع به سمت نقطه پایان حرکت کردند. سهیل و متین طول هر دو مسیر را اندازه گرفتند که مسیر مستقیم چهار متر و مسیر غیرمستقیم نه متر بود.
از بچهها پرسیدم: «باتوجهبه مطالب درس، کدام یک از این خطوط را میتوانیم مسافت پیموده شده و کدام خط را جابهجایی بنامیم؟» همگی گفتند: «مسیر مستقیم جابهجایی و مسیر غیرمستقیم مسافت بود.» از اینجا بود که وارد بحث تربیتی شدم و گفتم: «فرض کنید نقطۀ شروع شمایید که میخواهید به هدفی به نام نقطۀ پایان در زندگی برسید. از کدام مسیر استفاده میکنید؟» همگی پاسخ دادند: «مسیر مستقیم.» پرسیدم چرا؟ گفتند: «چون طول آن چهار متر و کوتاهتر است و زودتر به هدف میرسیم.» ناگهان پارسا پرسید: «آقا، در سورۀ حمد از خدا میخواهیم ما را به صراط مستقیم هدایت کند. آیا بین این مسیر مستقیم و راه مستقیمی که ما از خداوند طلب میکنیم، رابطهایی وجود دارد؟» با خوشحالی پاسخ دادم: «بله»، و ادامه دادم که علم فیزیک ثابت کرده کوتاهترین فاصله بین مبدأ و مقصد همواره یک خط مستقیم است؛ بنابراین، باید در زندگی تلاش کنیم در مسیر راستی، عدالت، درستی، صداقت و مستقیم حرکت کنیم.
در ادامه، در ساعت 30/12 دقیقه، بچهها یک نمونۀ ساده اسطرلاب ساخته بودند. همگی در حیاط مدرسه زاویۀ ارتفاع چند جسم را به وسیلۀ آن بدست آوردیم. بعد از مشاهده و تعیین زاویۀ ارتفاع خورشید، به بچهها گفتم: «در این فعالیت، بیشتر زاویههای ارتفاعی که به دست آوردید، تند بودند یا باز یا راست؟» پاسخ دادند: «تند.» سپس گفتم: «موافق هستید برویم سراغ زاویۀ راست؟» گفتند: «بله.» ساعت 30/12 بود که از عرشیا و محمد خواستم ذرهبین را مقابل نور خورشید بگیرند و کانون آن را روی بادکنک تشکیل دهند. سهیل هم با گچ، جای پای ایستادن محمد و عرشیا را روی زمین رسم کرد. بچهها دیدند بادکنک بعد از حدود دو ثانیه ترکید.
به کلاس رفتیم و ساعت 15 به حیاط برگشتیم. محمد و عرشیا در جای پای خود در ساعت 30/12 قرار گرفتند. این بار کانون ذرهبین را روی بادکنک تشکیل دادند. بچهها دیدند، هر قدر منتظر ماندیم، بادکنک نترکید. از بچهها پرسیدم: «چرا بادکنک نمیترکد؟» برآیند نظرات این بود که در ساعت 13 شدت نور کمتر و در ساعت 15 شدت نور بیشتر است. در اصلاح صحبت بچهها گفتم: «در ساعت 13 نور خورشید بهطور مستقیم به زمین میتابد، ولی در ساعت 15 زاویۀ تابش خورشید به زمین تغییر میکند و تند میشود. بنابراین، میزان تابش امواج نورانی خورشید کمتر میشود.» ادامه دادم: «خداوند در آیۀ 35 سورۀ نور میفرماید: «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» به این معنی که خداوند نور آسمانها و زمین است.» بلافاصله پرسیدم: «برای اینکه نورهای رحمت الهی بیشتر بر ما بتابند، باید با خداوند چه زاویهای داشته باشیم؟» بچهها پاسخ دادند: «زاویۀ راست.» سپس پرسیدم: «منظور از زاویۀ راست چیست؟» گفتند: «یعنی باید با خدا زاویۀ 90 درجه بسازیم.» اکنون زمان بیان مطلب نهایی بود. گفتم: «وقتی در زندگی با خدا زاویۀ عمود بسازیم، همیشه خداوند را بالای سر خود و ناظر بر اعمال، گفتار و کردارمان میبینیم و حتی در خلوت هم گناه نمیکنیم و به همان نسبت از رحمت لایتناهی بهرهمند میشویم. شما دیدید، اگر با خدا زاویۀ تند بسازیم، از رحمت الهی دور میشویم و وقتی خداوند را بالای سر خود ناظر نبینیم، ممکن است در مسیر نادرست خطا کنیم.» باز هم گفتم: «یادتان هست در درس جابهجایی و مسافت پیموده شده یاد گرفتیم که راه مستقیم کوتاهترین راه برای رسیدن به هدف است؟» گفتند: «بله.» ادامه دادم: «امروز هم آموختیم که اگر میخواهیم نور رحمت الهی بیشتر به ما بتابد، باید با خداوند زاویۀ راست داشته باشیم.»
نتایج
وقتی درس به پایان رسید و بچهها مشغول رؤیت پرتوهای مایل نور خورشید بودند، از آنها جدا شدم و به سمت دفتر دبیران حرکت کردم که یاشار صدایم کرد و برگشتم. گفت: «آقا، درس امروز شما مثل همیشه عالی و تلنگری بر وجدان خفته ما بود. من تا آخر عمر آن را فراموش نمیکنم. قول میدهم تلاش کنم همیشه مسیر مستقیم را برای رسیدن به هدف انتخاب کنم.» یاشار رفت و من خرسند از اینکه توانسته بودم با انجام این کار در دلها و ذهن بچهها رسوخ کنم، دریافتم که هرچه رنگ الهی به خود بگیرد، ماندگار خواهد شد. بعد از آن، بچهها تلاش میکردند از مسیرهای قبلی برای نیل به اهداف خود استفاده نکنند. گرایش به تقلب در سنجشهای کلاسی بهشدت کاهش یافت و اگر در انجام تکالیف درسی و کلاسی کوتاهی صورت میگرفت، دلیل واقعی آن را عنوان میکردند.
پیشنهادات
1. بسیاری از مباحث کتابهای درسی قابلیت اتصال به ارزشهای دینی و اخلاقی را دارند. از این فرصت میتوان برای عمقبخشی به مفاهیم درسی و تقویت اعتقاد دینی دانشآموزان استفاده کرد.
2. معلمان میتوانند به جای نصیحت، در فرایندی عینی و عملی برای شکلگیری ارزشهای دینی گام بردارند.
2. معلمان میتوانند به جای نصیحت، در فرایندی عینی و عملی برای شکلگیری ارزشهای دینی گام بردارند.
4. حمایت و پشتیبانی صف و ستاد بهمنظور اجرای اینگونه ایدهها در دستور کار برنامهریزان نظام تعلیم و تربیت قرار بگیرد.
5. اطلاعرسانی و همراهی مخاطبان با طرح، ضریب تأثیرگذاری بر دانشآموزان را دوچندان خواهد کرد.
6. تجربه حاضر در دورههای گوناگون تحصیلی اجرا و نتایج آن به اشتراک گذاشته شود.
7. دورههای آموزشی کیفی آشنایی با ساحتهای ششگانه و سند تحول بنیادین برای دبیران برگزار شود.
نوآوری
نوآوری تجربه حاضر این است که تلاش شده است با ایجاد ارتباط عرضی منطقی و قابلدرک بین مباحث درسی کتاب علومتجربی و موقعیتهای واقعی زندگی روزمره، مبتنی بر ارزشهای دینی، در راستای عمل به محتوای سند تحول بنیادین و تحقق شایستگی در دانشآموزان قدم برداشته شود و پایههای دینی و اعتقادی آنان تقویت شود. این اقدام از توجه به ساحتهای ششگانه تربیتی و فراهمکردن زمینههای شکوفایی حیات طیبه در سایۀ حاکمیت دین خدا حاصل میشود.